بسم الله الرحمن الرحیم. « حاج قدرت الله تقوایی یکی از معتمدین روستا و فردی با سواد بوده است. او شب جمعه های هر هفته کلاسهای قرآن روستا را اداره می کرده است به جوانانی که مایل بودند در زمینه قرآن و احکام دینی آموزش ببینند تعلیم می داده است. کارهای ثبتی «قولنامه» و ازدواج روستا را هم انجام می داد. برای اموات تلقین و نماز می خواند، و بابت این کارهای عام المنفعه حق العملی دریافت نمی کرده است اگر کسی هم برایش هدیه ای بابت کارهاش می آورد قبول نمی کرده است. حاج قدرت الله از طایفه بابائیهای «محمدی» یزدل دختری بنام سلطان گرفته است که حاصل این ازدواج پنج فرزند پسر و دو دختر می شوند. بعد از فوت همسرش به واسطه عباس حیدریان «کدخدا» وعلی اکبری «علی شوفر» در محله میدان آقا کاشان با خانمی به نام بتول حسین زاده که نزد عمه اش زندگی می کردند آشنا می شود و ازدواج می کند. حاصل این ازدواج شهید محمدتقی تقوایی است.» « روز چهارشنبه دوازدهم فروردین سال 1343 مصادف با 18/11/1383ه- ق در محله، میدان آقای کاشان فرزند پسری در خانواده ای مؤمن دیده به جهان گشود. پدر و مادر اسم او را به عشق امامان معصوم (ع) محمدتقی گذاشتند. نزدیک به چهار سال از سن او می گذشت که پدرش حاج قدرت الله تقوایی در روز جمعه 29/10/1346مصادف با 18/10/1387 ه- ق دارفانی را وداع کرد و در بارگاه ملکوتی بی بی زینب (س) یزدل به خاک سپرده شد. نبودن پدر زندگی را برای مادر و نوزاد دشوار کرد بود. ولی مادر با پشت کار خود برای او هم مادری می کرد و هم مسئولیت پدر را عهده دار بود. محمدتقی در هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه فردوسی «محسنی آراسته » خیابان امام خمینی «ره» شد. و برای ادامه تحصیل و تامین مخارج مجبور بود علاوه بر تحصیل با سن کم در کارگاه های کوچک زیلوبافی کاشان کار کند. بهمین خاطر از ادامه تحصیل باز ماند و تا کلاس چهارم ابتدایی تحصیل کرد. مدتی را در کار نقشه کشی، قالی دست باف مشغول بود. در جریان تظاهرات انقلاب اسلامی ایران، شرکت فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب، وارد نهضت سواد آموزی شد. و ادامه تحصیل داد. محمدتقی یک دوره یک ماه آموزش تکمیلی بسیج را در پادگان الغدیر اصفهان گذراند. و در تاریخ 11/2/1361 برای اینکه بتواند از کشور جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوز رژیم بعثی عراق دفاع کند. به جبهه جنوب اعزام شد و در لشکر 14 امام حسین (ع) سازماندهی شد و در عملیات بیت المقدس «فتح خرمشهر» شرکت کرد. در یکی از این مراحل عملیات مجروح شد. او را به یکی از بیمارستانهای مشهد منتقل کردند. ولی محمدتقی به بستگانش سفارش کرده بود، که برای عیادت او نروند، تا خودش به کاشان بیاید. بعد از بهبودی دو باره عازم مناطق جنگی شد. و در عملیات رمضان شرکت کرد. این ماموریت او تا تاریخ 19/5/1361طول کشیده است. محمدتقی برای گذراندن دوره خدمت خود در 16/3/1362 از طریق ژاندارمری یک دوره آموزش نظامی را در بیرجند به پایان رسانید. و به کُردستان اعزام شد. تا دوران خدمت سربازی خودش را سپری کند. او همراه با یک گروه از همرزمانش در یکی از درگیرهایی که با ضد انقلاب کُومله داشته اند. در روز جمعه 4/3/1363 مصادف با 24/8/1404ه- ق مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و به شهادت می رسد. پیکر مطهر شهید را در کاشان تشییع کردند و در گلزار شهدای دارالسلام بخاک سپردند.»
ما جهاد و شهادت رااز حسین بن علی(ع) آموخته ایم و با کمال شوق و علاقه، آن را انجام می دهیم. راه مان نشات گرفته از راه خونین حسین(ع) است و وظیفة ما زنده نگه داشتن دین اسلام است. خواهرانم! سعی کنید که حجاب اسلامی را رعایت کنید و همیشه مطالعه داشته باشید و چون حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) از نظر حجاب و صبر نمونه باشید. مصائب و سختی ها موجب می شود که انسان با مشکلات، خوب مبارزه کند و هرگز در مقابل آن به زانو در نیاید. احساس مسئولیت را فراموش نکنید که این عمل موجب می شود که همه یکسان کار کنند و طبق عمل خود مسئول باشند. اگر می خواهید که در دنیا سرفراز و قدرتمند باشید تلاش و توکل بر خدا را فراموش نکنید. سعی کنید فرزندان خوب و خدمتگزار تربیت کنید و برای درس خواندن آنان را تشویق کنید.