بسم الله الرحمن الرحیم. « در روز دوشنبه ماه خرداد سال1334مصادف 1/10/1374ه- ق در روستای نصرآباد «سفیدشهر» نوزاد پسری بدنیا آمد که چون ماه مبارک رمضان بتازگی تمام شده بود نامش را رمضانعلی گذاشتند. پدرش مرحوم عباس حسن آقایی مردی متواضع خوش اخلاق و خوش برخورد بود. مادرش مرحومه خانم معصومه شبانزاده محمدآبادی همراه با خانواده برای زندگی به نصرآباد آمد بودند. در آنجا با پدر رمضانعلی آشنا شدند و ازدواج کردند.» «رمضانعلی یک ساله بود که پدرش در بیمارستان اخوان کاشان در روز سه شنبه1/3/1335 مصادف با 1/10/1375 ه- ق درگذشته است. چون در آن زمان کسی همراهش نبود و امکانات انتقال امروزی وجود نداشت. او را در امام زاده حبیب ابن الموسی کاشان به خاک سپردند. مادر زنی مذهبی و زحمت کش بود و از راه قالی بافی مخارج بچه ها را تامین می کرد. علی دو سال اول دبستان را در همان نصرآباد گذراند. ولی به علت فقر و تنگ دستی خانواده مجبور شد. در سن کم به کارگری مشغول شود. تا بتواند مخارج زندگی خود و مادر را تامین کند. چون کارگر بنا بود کم کم در این شغل مهارتی هم کسب کرد و از این راه درآمدی بدست می آورد. در تاریخ 11/3/1352برای گذراندن خدمت سربازی اعزام شد. رمضانعلی خدمت خود را در تاریخ 11/3 /1354 به پایان رسانید و به کار بنایی در روستاهای منطقه مشغول شد.» « در ادامه شغل بنایی با خانوادۀ آقای حسین مولایی در روستای یزدل آشنا شد و با دختر آنها ازدواج کرد. همسر نیز از خانوادی مذهبی بود. آنها نسبت به یکدیگر احترام می گذاشتند. و زندگی خوبی داشتند. رمضانعلی بعد از ازدواج برای ادامه زندگی به یزدل آمد و در محله فیض آباد منزل ساخت و ساکن شد. فرزند اول آنها سال1360 و فرزند دومشان یک سال بعد 1361 بدنیا آمد. او با اینکه در یزدل ازدواج کرد بود. از رسیدگی به مادر دریغ نمی کرد و به او احترام خاص می گذاشت.» « در ایّامی که قیام امام خمینی«ره» در کشور شروع شد بود. او در تمام راهپیمایهای نصرآباد شرکت فعالانه داشت. و برای شرکت در تظاهرات کاشان و روستاهای اطراف نیز همت می گماشت. چندین بار در راهپیمایی روستای علی آباد مامورین حکومتی به او شک کرده و اقدام به دستگیریش می کنند ولی موفق نمی شوند.» « با افتتاح پایگاه بسیج شهید آیت الله طباطبائی یزدل «شهیدعلی روحانی» ایشان نیز به جمع بسیجیان پیوست و فعالیت فرهنگی، مذهبی خود را شروع کرد. با پیام امام خمینی «ره» مبنی بر حضور مردمی برای دفع تجاوز نیروی بعثی عراق با تعدادی از همرزمان خود در تاریخ 29/11/1362 از روستای یزدل عازم جبهه ها شد و در گردان امام محمدباقر (ع) لشکر14 امام حسین (ع) به عنوان امدادگر فعالیت می کرد. در عملیات خیبر در روز دوشنبه1/12/1362 مصادف با 18/5/1404 که برای تصرف جزایر مجنون از طرف نیروهای ایرانی آغاز شده بود، شرکت کرد که در منطقه شلمچه حوالی پاسگاه زید عراق، منطقه طلائیه در شب اول عملیات با اصابت ترکش به ناحیه گردن به شهادت می رسد. و در تاریخ 12/12/1362 در نصرآباد تشییع و در گلزار شهدای همان شهر به خاک سپرده می شود. هنگام ثبت نام برای اعزام از می پرسند: محل دفن شما را کجا بنویسم.؟ پاسخ میدهد گلزار شهدای نصرآباد وقتی علت آن را جویا می شوند. در جواب گفته بود: می خواهم باعث ناراحتی مادر نباشد.
به پدر و مادر احترام بگذارید زیرا آنان نزد خداوند مقام والایی دارند. هرکس باید از دنیا برود؛ پس چه بهتر که انسان مرگی مانند مرگ حسین بن علی(ع) را انتخاب کند. به صله رحم اهمیت دهید و از آشنایان و بستگان و دوستان دیدار کنید. به مادران احترام گذارید؛ زیرا به گفتة پیامبر(ص) بهشت زیر پای مادران است.